پنج شنبه 15 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 23:25 :: نويسنده : mohsen neghabi
دادگاه عشق هم بر پا بود
عشق تنها واژه ای بود که با معنا بود قاضی سخن از حکم جدایی میگفت ، اما نه که هنوز این دل من در زیر پاهای تو پا برجا بود اعتراف میکنم که مقصر منه مجنون بودم که دلم تنها بود اعتراف میکنم که در این محکمه عشق مجرم من عاشق بودم و برای دل کوچیک قشنگت نالایق بودم کاش باور د اشتی یاد ندارم رسم و عشق و عاشقی کاش باور داشتی از اول راه با تو صادق بودم جرم من این بود که در فصل دو رنگی مرهم زخم شقایق بودم جرم من این بود که بیش از همه عاشق بودم اعتراف میکنم جرم من در انتظار دیدن تو بودن است جرم من تکرار دوستت دارم است جرم من ریختن اشک زیر باران بوده است جرم من ساختن عشق از بهاران بوده است اعتراف میکنم جرم من سنگین بود دادن یک دل که بود از احساس جرم من شعر سرودن از تو که پاکی مثل عطر یاس جرم من ریختن اشک برای دوری از تو بودن است حرف من پایان یافت ضربه زد قاضی شد حکم قصاص اعتراف میکنم قلب من تا آخرین لحظه پای دار هم دنبال چشمت می دود و تمام لحظه ها با عشقت از جان می تپد با زمان عشق با عشق زمان میگذرد کاش میدانستی این دل تنها سهمی از عشق تورا می طلبد نظرات شما عزیزان:
sapenta mino ایران شناسی آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|